جدول جو
جدول جو

معنی بوی کپک - جستجوی لغت در جدول جو

بوی کپک
رائحة عفنةٍ
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به عربی
بوی کپک
Mustiness
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بوی کپک
odeur de moisissure
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بوی کپک
olor a moho
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بوی کپک
发霉的味道
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به چینی
بوی کپک
Modergeruch
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به آلمانی
بوی کپک
запах цвілі
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بوی کپک
zapach pleśni
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به لهستانی
بوی کپک
cheiro a mofo
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بوی کپک
odore di muffa
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بوی کپک
سڑاند
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به اردو
بوی کپک
ছত্রাকের গন্ধ
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به بنگالی
بوی کپک
harufu ya ukungu
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بوی کپک
запах плесени
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به روسی
بوی کپک
곰팡이 냄새
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به کره ای
بوی کپک
カビ臭い
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بوی کپک
ריח עובש
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به عبری
بوی کپک
फफूंदी की गंध
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به هندی
بوی کپک
bau jamur
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بوی کپک
กลิ่นรา
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به تایلندی
بوی کپک
schimmelgeur
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به هلندی
بوی کپک
küf kokusu
تصویری از بوی کپک
تصویر بوی کپک
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوی گلک
تصویر بوی گلک
بنه، درخت پستۀ وحشی یا سقّز که از تنۀ آن سقز، از گل و برگ آن رنگ سرخ رنگرزی و از میوۀ روغنی آن ترشی درست می کنند، بنگلک، بوگلک، چاتلانقوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوی ناک
تصویر بوی ناک
بوناک، چیزی که بوی بد بدهد، بدبو، گندیده
فرهنگ فارسی عمید
(کَ لَ)
میوه ای است مغزدار که آنرا بترکی چتلاقوچ گویند. (برهان). همان بوکلک است که مغز آنرا خورند و بترکی چتلاقوچ گویند. (آنندراج) (انجمن آرا). بوی کلک و میوۀدرخت بنه. (ناظم الاطباء). بن. حبهالخضراء. بطم. چتلاقوش. مشغلهالبطالین. (یادداشت بخط مؤلف). بن کوهی است که پوست نر آن برکنند و چون تخمه و امثال آن بشکنند و مغزش بخورند. (یادداشت بخط مؤلف) :
نخور این انجکک و بوی کلک بی حاصل
تا به ریش خود و یاران نکنی تف بسیار.
بسحاق اطعمه.
رجوع به بوکلک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
Muskiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
odeur de musc
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
olor a almizcle
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
odore di muschio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
cheiro a almíscar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
麝香味
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
zapach piżma
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
запах мускусу
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
Moschusgeruch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بوی مشک
تصویر بوی مشک
запах мускуса
دیکشنری فارسی به روسی